سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوک و داستان و متن های زیبا

زیر بارون ، بدون چتر ..
.با دستانی یخ کرده ،
دست در دست هم ...
توی پیاده رو های آب گرفته ی شهر ...
نگاه مردمی که با حسرت ما را نگاه می کنند ...
خواب قشنگی بود ...
اما باز هم خیس شدم ...
نه از آب باران ، از اشک ...


نوشته شده در سه شنبه 91/6/7ساعت 9:19 صبح توسط فضولچه نظرات ( ) |
+ باز باران? با ترانه میخورد بر بام خانه
خانه ام کو؟
خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟؟؟
پس چه شد دیگر? کجا رفت؟
خاطرات خوب و رنگین ...
در پس آن کوی بن بست در دل تو? آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز...
یاد باران رفته از یاد آرزوها رفته بر باد....
باز باران? باز باران میخورد بر بام خانه بی ترانه...
بی بهانه شایدم? گم کرده خانه...

نوشته شده در سه شنبه 91/6/7ساعت 9:18 صبح توسط فضولچه نظرات ( ) |
دلم یک پاکت سیگار میخواهد
تا یکی یکی دود کنم این خاطره ها را...
دلم حزن یک آسمان ابری میخواهد
تا برای تمام روزهای با تو بودن بگریم...
نگاهم به آسمان بود
کفشهایم لنگه به لنگه شد، نفهمیدم.
با کفشهای لنگه به لنگه افتادم،
همه خندیدند
اما نگاهم به آسمان بود، نفهمیدم.
بلند شدم
راه را اشتباه رفتم
گم شدم
نگاهم به آسمان بود، نفهمیدم.
انگشت نمای این خلق پر مدعا شدم
نگاهم به آسمان بود، نفهمیدم.
نگاهم را که از آسمان گرفتم و رفتم، دیدم دیگر زنده نیستم...
راستی،گفته بودم؟ در آسمان تو را می دیدم...

نوشته شده در سه شنبه 91/6/7ساعت 9:10 صبح توسط فضولچه نظرات ( ) |

..هی‌ میگن مثل بچه آدم زندگی‌ کن
موندم از بینِ هابیل و قابیل
کدام را انتخاب کنم.....
قابیل که ادم کشت یا هابیل که کشته شد...!!!!?? ؟...


نوشته شده در سه شنبه 91/6/7ساعت 9:6 صبح توسط فضولچه نظرات ( ) |

 وقتی که دیگر نبود
وقتی که دیگر او را نداشتم احساس کردم که او را داشتم !
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم ،
وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم،
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم ،
وقتی او تمام کرد من شروع کردم ،
وقتی او تمام شد من آغاز شدم
و چه سخت است تنها متولد شدن ،
مثل تنها زندگی کردن است،
مثل تنها مردن است.


نوشته شده در سه شنبه 91/6/7ساعت 8:54 صبح توسط فضولچه نظرات ( ) |

 چشمانم را می بندم...
نِقابَت را بردار...
بگذار صورتت هوایی بخورد...


نوشته شده در یکشنبه 91/6/5ساعت 4:51 عصر توسط فضولچه نظرات ( ) |

 دوست داشتن کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردنِ کاکتوس می مونه
هر چی محکم تر بغل کنی
بیشتر آسیب میبینی …


نوشته شده در یکشنبه 91/6/5ساعت 4:47 عصر توسط فضولچه نظرات ( ) |
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >