جوک و داستان و متن های زیبا
زیر بارون ، بدون چتر ..
.با دستانی یخ کرده ،
دست در دست هم ...
توی پیاده رو های آب گرفته ی شهر ...
نگاه مردمی که با حسرت ما را نگاه می کنند ...
خواب قشنگی بود ...
اما باز هم خیس شدم ...
نه از آب باران ، از اشک ...
نوشته شده در سه شنبه 91/6/7ساعت
9:19 صبح توسط فضولچه نظرات ( ) |