جوک و داستان و متن های زیبا
خدایا کجایی داروخانه ها را بیهوده نگردید نمایشگاهی زنده است خنــــده را معنـا ز سـرمستـی نکـن حرفش را ساده گفت:
مـــا هــر دو عـــاشق بودیم ؛ مـــن عاشق او ... او هم عاشق او!
حواست هست؟!
صدای هق هق گریه هایم
از گلویی می آید که تو از رگش به من نزدیک تری ...!
یک کلمه نیست ؛
خیلی معنی داره گاهی ....
کجایی یعنی :
چی کار میکنی ؟
چرا نیستی ... !؟
دلم تنـــــــــــگ شده ....
دوســــــــــــــِت دارم ........ !!!
درمان ندارد
درد را از هر سو که بخوانی درد است
آینه « نامرد » را « درمان » می کند
و درد
شهر ما!
اما چه سود!
آدمهایش نقاش نیستند!
تابلو اند !
آنکـه مـی خنـدد غمـش بـی انتهـاسـت.....!
من لایق تو نیستم!!
اما نمیدانم خواست لیاقتم را به من یاداوری کند
یا خیانت خودش را توجیح...!!!!