جوک و داستان و متن های زیبا
دلـ ـم نگـرفتـ ـه از اینـکـ ـه رفتـ ــه ای ... دِل کـَندن از تـو ... حقیقت انسان به آنچه اظهار می کند نیست هنوز اما همان دختر دیروزم...با کَـ ـسیـ که میـ دانم مسافر استـ،هرگز خاطره ای نمی سازمـ لـیـلـــی بــه قصـــه ی خـــود بـــازگــــرد... در زندگـی بـرآی هر آدمـی....
دلـ ـگیــ ـرم از همــه دوســت داشـتـ ـنهـایـ ـی کــه گفــتی ...
ولــ ـی نـداشـ ـتـی......
باهـَمه عـِشقی کـه داشـتَم بــِهتـ…
مـَنُ به ی جا رِسونـد ...
کـِ حالا تـو چشـمان یـکی زُل بــِزَنُمُ بــِگَم ....:
عاشـقَمـی... ؟
خـُب بـ درک .....
بلکه حقیقت او نهفته درآن چیزی است که از اظهار آن عاجز است
بنابراین اگر خواستی او را بشناسی نه به گفته هایش
بلکه به نا گفته هایش گوش کن
اینـجــا "مجنون" با همــه ی لیلی ها"محرم" اســت....
بــه جـــز "لیلی" خـــودش ....
از یـک روز.....
از یـک جــآ....
از یـک نفـر....
بـه بعـد.......
دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستـ.....
نـه روزهآ، نـه رنگ هآ،نـه خیـآبـآن هآ.....
همـه چیـز مـی شـود.......:
دلتنگـی......