جوک و داستان و متن های زیبا
ابراهیم بت خانه ی دلم شدم!
تمام بت هایش را شکستم و تبر بر گردن خود نهادم...
تا ثابت کنم هنوز می پرستمت...
لیاقت گلستانت را نداشتم که به آتش دنیا گرفتار شدم ...
اما میدانم هستی و همین برایم کافیست تا دنیا را گلستان ببینم
نوشته شده در پنج شنبه 91/6/2ساعت
12:35 عصر توسط فضولچه نظرات ( ) |